سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گناهى که پس از آن مهلت دو رکعت نماز گزاردن داشته باشم مرا اندوهگین نمى‏دارد . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 5  بازدید دیروز: 18   کل بازدیدها: 53983
 
عطـر بـهـارنارنــج
 
چهل حدیث .... امام خمینی (ره)
نویسنده: رهگـ...ـذر(شنبه 87/5/5 ساعت 8:21 صبح)

ای عزیز بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند و این جوهر شریف را از انسان می رباید استاد معظم ما دام ظله می فرمودند : بیشتر از هرچه گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان می کند.

پس ای برادر از معاصی احتراز کن و عزم هجرت به سوی حقتعالی نما و ظاهر را ظاهر انسان کن و خود را در سلک ارباب شرایع داخل کن و از خداوند تبارک و تعالی در خلوات بخواه که تو را در این مقصد همراهی فرماید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت او را شفیع قرار ده که خداوند به تو توفیق عنایت فرماید و از تو دستگیری نماید در لغزشهایی که در پیش داری زیرا که انسان در ایام حیات لغزشگاههای عمیقی دارد که ممکن است در آن واحد به پرتگاه هلاکت چنان افتد که دیگر نتواند از برای خود چاره بکند بلکه در صدد چاره جویی هم بر نیاید بلکه شفاعت شافعین هم شامل حال او نشود نعوذ بالله منها .

حدیث بیست و هفتم :

 فرمود حضرت صادق (ع) که در تورات نوشته شده است :

ای پسر آدم فارغ شو از برای عبادت من تا پر کنم قلب تو را از بی نیازی و واگذار نکنم تو را به سوی طلب خویش و بر من است که ببندم راه فقر تو را و پر کنم دل تو را از خوف خویش . و اگر فارغ نشوی برای عبادتم پر کنم دل تو را از اشتغال به دنیا پس از آن نبندم فقر تو را و واگذارم تو را به سوی طلبت .

----------------
بدان که فراغت برای عبادت حاصل می شود و فراغت وقت برای آن و فراغت قلب . و این امر از مهمات است در باب عبادات که حضور قلب بدون آن تحقق پیدا نکند و عبادت بی حضور قلب قیمتی ندارد .
و آنچه باعث حضور قلب می شود دوامر است : یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن به قلب اهمیت عبادت را . و مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معین کند که در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد.
انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمه ای است که از کارهای دیگر اهمیتش بیشتر بلکه طرف نسبت با آنها نیست ، البته اوقات آن را حفظ می کند و برای آن وقتی موظف می کند .
از فراغت وقت مهمتر فراغت قلب است . بلکه فراغت وقت نیز مقدمه ای برای این فراغت است و آنچنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نماید و دل را یکسره خالی وخالص برای توجه به عبادت ومناجات با حقتعالی نماید وتا فراغت قلب از این امور حاصل نشود تفرغ برای او و عبادت او حاصل نشود ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتته واندیشه های متفرقه را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت !
همینکه تکبیره الاحرام نماز را می گوییم گویی در دکان را باز کردیم یا دفتر محاسبات را گشودیم یا کتاب مطالعه را مفتوح نمودیم دل را می فرستیم به سوی اشتغال به امور دیگر و از عمل بکلی غافل شده یک وقت به خود می آییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم . حقیقتا این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرم انگیز است .
تو مناجات با حق را مثل تکلم با یک نفر از بندگان ناچیزحساب کن . چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان سهل است با یک نفر از بیگانگان ، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی از غیر غافلی و با تمام توجه به او مشغولی ولی در اشتغال به مکالمه ومناجات با ولی النعم و پروردگار عالمیان بکلی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجهی ؟ آیا قدر بندگان از ذات اقدس حق افزون است ؟ یا تکلم با آنها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیشتر است ؟ آری ، من و شما مناجات با حق را نمی دانیم چیست .



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    قاصدک
    نویسنده: رهگـ...ـذر(دوشنبه 87/4/24 ساعت 7:24 عصر)

     

    در نسیم پر گیسوی سحر      در همان روشنی صبح پگاه
    قاصدک را با هزاران امید سوی منزلگه تو بسپردم
    در گوشش خواندم نفسی سرد ز سرمای وجودم و به دستش دادم گل سرخی به نشان قدم سبز بهاران در دل
     که تو ام سبز نمودی آنرا
    قاصدک رفت شتابان در باد .........
    چشم بر راهم من بر لب پنجره احساسم بی تابم
    ........... تا ببینم اثر از قاصدکم
    و تو ای دوست که گاه و بیگاه
                         بر لب پنجره خاطره ام می آیی
                                        دیروقتی است ندادی پاسخ ، شعر دلتنگی شبها و سکوت روزها        
    .
    .
    .
    یک بغل یاس برایت چیدم                   می پذیری آیا ؟
    یک شب چشم به راهی به سر کوچه دیروز تو را خواهم دید ؟
    و به یک لبخند از عمق نگاهت خسته چشمان مرا میهمان خواهی ساخت
    می نویسم بر دل :
         قاصدک در راه است .......... قاصدک هیچ ندارد جز یاد



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    ***
    نویسنده: رهگـ...ـذر(پنج شنبه 87/4/20 ساعت 11:42 صبح)

    *** التماس دعـا ***



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    الی متی احارفیک یا مولای
    نویسنده: رهگـ...ـذر(جمعه 87/4/14 ساعت 11:11 صبح)

    بنام تو ای قرار هستی

    Image and video hosting by TinyPic

     

    تمام خاطراتم را در کوله باری که بر دوش می کشم ریختم . محکم گره زدم تا مبادا چیزی از قلم افتد.

    یک به یک صفحات عمرم را ورق زدم ، تلخ و شیرین ، سیاه و سپید ، تنها و ....

    گاه لبخند بر لبانم می شکفت و گاه اشک در چشمانم حلقه می زد افسوس که دیگر فایده ای نداشت .

    هرچه پیش تر می روم قدمهایم سست تر و پاهایم لرزان تر می شود.

    ترسیده ام؟ یا دل کندن از دنیایم برایم دشوار است ؟

    دنیا با من بود یا من با دنیا ؟

    روزگار را من ساختم یا روزگار مرا ؟

    آیا دل بریدن از این غریبستان این چنین برایم دردناک است ؟

    نه ، نه ....

    تو خود می دانی که یک لحظه آرزوی زیستن در این آشفته بازار را التماس نکردم پس این خوف که تمام وجودم را فراگرفته چیست ؟

    معبود من می ترسم از روزی که در آتش قهرت بسوزم می ترسم از روزی که چشمانم به زیر افکنده و خجل از بزرگی و رحمانیتت باشد.

    آری ، می ترسم .

    مولای من یادت همیشه در سینه باد و ذکرت همواره بر لب .

    به مغفرتت مرا ببخش و در جوار رحمت خود جایم ده .

    نزدیک باد روزی که جز تو نبینم ، جز تو نگویم و به جز تو عشق نورزم .

    نزدیک باد آن هنگام .

    ******************

    رجب اومد
    خیلی خیلی التماس دعا
    یاعلی

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    فرازی از حدیث معراج
    نویسنده: رهگـ...ـذر(جمعه 87/4/7 ساعت 6:44 عصر)

    بنام تو ای قرار هستی

     

    صفات عابدان واقعی

    یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْرِی مَتى یَکُونُ لِیَ الْعَبْدُ عابِداً؟قالَ: لا یا رَبِّ!قالَ: إذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصال.
    وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنِ الَْمحارِمِ، وَصَمْتٌ یَکُفُّهُ عَمّا لا یَعْنِیهِ، وَخَوْفٌ یَزْدادُ کُلَّ یَوْم مِنْ بُکائِهِ، وَحَیاءٌ یَسْتَحْیِی مِنِّی فِی الْخَلاءِ، وَأَکْلُ ما لا بُدَّ مِنْهُ، وَیُبْغِضُ الدُّنْیا لِبُغْضِی لَها، وَیُحِبُّ الاْخْیارَ لِحُبِّی لَهُم.


    اى احمد! آیا مى دانى که چه هنگام بنده من، بنده واقعى و عابد راستین محسوب مى شود؟

     عرض کرد: خیر اى پروردگار من.

    فرمود: وقتى که هفت خصلت در او جمع گردد، شایسته این نام خواهد شد:

     1 - تقوایى که او را از محرّمات حفظ کند.
    2 - سکوتى که او را از حرف بیهوده مهار کند.
    3 - ترسى که هر روز به واسطه آن گریه اش افزون گردد.
    4 - حیایى که در خلوت از من شرم بنماید.
    5 - خوردن به اندازه اى که رفع نیاز او شود.
    6 - کینه نسبت به دنیا به جهت آن که من نسبت به آن کینه دارم.
    7 - عشق به خوبان به دلیل آن که من به آنها عشق مى ورزم.



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عشقی جدا از معشوق
    زندگی را نخواهیم فهمید اگر...!
    ***
    و خدایی که در این نزدیکی است
    [عناوین آرشیوشده]

    |  RSS  |
    |  Atom  |
    | خانه |
    | شناسنامه |
    | پست الکترونیک |
    | مدیریت وبلاگ من |


    || پیوندهای روانه ||
    سایت شهید آوینی [66]
    آسان دانلود [170]
    بچه های قلم [188]
    [آرشیو(3)]


    || مطالب بایگانی شده ||
    یادگــاری بر عرصه زمان
    عشق . ایمان . عرفان

    || اشتراک در خبرنامه ||
      || درباره من ||
    عطـر بـهـارنارنــج
    رهگـ...ـذر
    فرقت یاران و تفریق میان جسم و جان بازیچه نیست . ایام هجراست و لیالی بی فجر ، درد دوری هست ، تاب صبوری نیست. رنج حرمان موجود است راه درمان مسدود . همین بهتر که چاره این بلا از حضرت جل و علا خواهم تا به فضل خدایی رسم جدایی از میان برافتد و بخت بیدار و روز دیدار روزی شود .

    || لوگوی وبلاگ من ||
    Image and video host
    || لینک دوستان من ||
    گنج 7 دریا

    || لوگوی دوستان من ||




    || خداحافظ رفیق||


    || وضعیت من در یاهو ||
    یــــاهـو