سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندکى که با آن بپایى به از بسیارى که از آن دلگیر آیى . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 4  بازدید دیروز: 18   کل بازدیدها: 53982
 
عطـر بـهـارنارنــج
 
***
نویسنده: رهگـ...ـذر(سه شنبه 87/5/8 ساعت 8:31 صبح)

 

                        Image and video hosting by TinyPic

***  عید مبارک ***

Image and video hosting by TinyPic



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    معراج
    نویسنده: رهگـ...ـذر(یکشنبه 87/5/6 ساعت 6:11 عصر)

    گوشه ای از گفتگوی خدا با رسولش در شب معراج

    در کتب حدیث ، روایتی از امیر مومنان از پیامبر در این زمینه آمده است که بسیار مشروح وطولانی است و به حدیث معراج معروف است .

    حدیث معراج از جمله احادیث قدسی است که پیامبر اسلام در این حدیث پرسش هایی را به درگاه احدیت مطرح می کند و خداوند نیز به او پاسخ می دهد .
    در آغاز حدیث میخوانیم که پیامبر در شب معراج از پرودگار سبحان چنین سوال کرد : یا رب ای الاعمال افضل ؟ پروردگارا کدام عمل از سایر اعمال برتر است؟
    خداوند در پاسخ فرمود : لیس شی عندی افضل من التوکل علی و الرضی بما قسمت ، هیچ چیز نزد من برتر از توکل بر من و رضایت به آنچه قسمت کرده ام برتری ندارد .
    ای محمد ! محبت من بر چهار دسته از مردم واجب است :
    دسته اول ، کسانی که یکدیگر را به جهت من دوست داشته باشند.
    دسته دوم ، کسانی که برای من از دوستی و ارتباط کسانی که نمی پسندم دست بردارند و رابطه ی خود را با دشمنان من قطع کنند .
    دسته سوم ، کسانی که به جهت من با یکدیگر رابطه برقرار کنند و چنانچه کدورت و تیرگی بین آنها وجود دارد آنرا فراموش کنند و در ایجاد ارتباط و پیوند همه جانبه تلاش و همت نمایند .
    دسته چهارم ، کسانی که بر من توکل داشته باشند .
    و در ادامه حدیث معراج خداوند می فرماید:
    و لیس لمحبتی علم ولانهایه ، و برای محبت من حد و حدود و مرز و نهایتی نیست.
    و بدین ترتیب گفتگوها بین خداوند و رسولش از محبت شروع می شود محبتی بی انتها و گسترده و اصولا عالم هستی بر همین محور محبت دور می زند .
    خداوند می فرمایند :
    ای احمد اگر دوست داری از پارساترین مردم باشی ، به دنیا بی رغبت باش و به آخرت تمایل بورز .
    آنگاه پیامبر سوال می کند : خداوندا چه راهی را بروم تا تحصیل زهد کنم ؟
    خداوند می فرماید : اگر میخواهی وابسته به دنیا نباشی باید از خوردنی ها ، نوشیدنیها و پوشیدنیها کم و به مقدار نیاز استفاده کنی و برای روز مبادا نگه نداری.
    در ادامه خداوند چنین می فرماید :
    ای احمد ، مانند کودکان و خردسالان مباش که چون چشمشان به سبز و زردی بیفتد (زرق و برق دنیوی )و یا چیزی به آنها بخشیده شود فریفته می شوند و همه چیز را فراموش می کنند.
    خصایص چهارگانه :
    در ادامه خداوند متعال رسولش را خطاب می کند و می فرماید :
    ای احمد ، به عزت و جلالم سوگند هر بنده ای که چهار خصلت را در خود به وجود آورد اورا وارد بهشت می سازم و آن چهار خصلت عبارتند از :

    1-      زبان خود را از بیان آنچه برای او لازم و مفید نیست حفظ نماید .
    2- دل خود را از وسوسه نگاه داشته و اجازه ورود وسوسه های شیطانی را به قلب خویش ندهد .
    3- متوجه باشد که من ناظر و مراقب همه اعمال و کردار او می باشم .
    4- گرسنگی را موجب چشم روشنی خود بداند .
    آنگاه خداوند خطاب به رسول می فرماید :
    ای احمد کاش می دانستی که گرسنگی و سکوت چقدر شیرین اند و آثار این دو چقدر زیاد است .
    رسول خدا عرضه می دارد: پروردگارا میراث و اثر گرسنگی و سکوت چیست؟
    خداوند پاسخ می دهد که آثار این دو عبارتند از:
    حکمت – حفظ قلب – تقرب به سوی من – حزن و اندوه دایم – سبکباری در بین مردم – قول به حق – نیندیشیدن به اینکه آیا روزگارش به سختی می گذرد یا به آسانی .(معراج پیامبر....محمدجواد مولوی نیا)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    نهج البلاغه ...... امام علی (ع)
    نویسنده: رهگـ...ـذر(شنبه 87/5/5 ساعت 1:35 عصر)

    هنگام تلاوت ** یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم ** گفت :

    انسان از هر سوالی دلیلش بی پا تر است و از هر فریب خورده عذرش ناپذیراتر. چون به شناخت خود نادان است خود را پسندد و بر خود نازان است .

    ای انسان ! تو را بر گناه چه چیره کرده است ؟ و بر پروردگارت چنین دلیر؟ چرا به کشتن خود ناپژمانی ، مگر دردت را درمان نیست و یا بیداریت از این خواب گران نیست ؟ توکه بر دیگری مهربانی چرا در کار خود وا میمانی ؟ بسا که یکی را در تابش آفتاب بینی و او را به سایه آری یا بر گرفتاری که بیماری وی را گداخته از روی رحمت اشک باری ! پس چه تو را بر درد خود شکیبا نمود و در مصیبتت توانایی بخشود ، ودر گریستن بر نفس خویش که نزد تو گرانبها ترین جانهاست به شکیبایی ات امر فرمود ؟ و چگونه بیم کیفری بیدارت نمی سازد که شبانگاه بر تو بتازد؟

    حالی که با نافرمانی خدا خود را تباه ساخته ای و در پنجه قهرش انداخته . پس سستی دل را با پایداری درمان کن و خواب غفلت دیده ات را به بیداری .

    و طاعت خدا را بپذیر و به یاد او انس گیر و به خاطر آر آنگاه که تو روی از او گردانده ای او روی به تو گرداند و تو را به خواستن بخشایش از خود می خواند و جامه کرم خویش بر تو می پوشاند و تو از او رویگردانی و دیگری را خواهان. پس چه نیرومند است و بزرگوار و چه ناتوانی تو و بیمقدار و چه گستاخ در نافرمانی پروردگار . در سایه پوشش او می آرامی و در پهنه بخشایش او می خرامی نه بخشش خویش را از تو بریده و نه پرده خود را بر تو دریده بلکه چشم به هم زدنی بی احسان او به سرنبرده ای در نعمتی که بر تو تازه گردانیده یا گناهی که بر تو پوشانیده یا از بلاییت رهانیده یا نافرمانی اینچنین به نعمتش اندری پس چه گمان بدو بری اگر وی را فرمان بری ؟
    اگر در پی شناخت او باشی در خانه های ویران ، و سرزمینهای خالی از مردمان اندرزهایی چنان نیکو فرایاد تو آرد ، و نمونه هایی برای گرفتن پند پیش چشمت دارد که او را همانند دوستی یابی مهربان و از بدبختی و تباهی ات نگران و دنیا خانه ای است خوب برای کسی که آن را چون خانه نپذیرد و محلی است نیکو برای آن که آن را وطن خویش نگیرد و همانا فردا خوشبختان دنیا آنانند که امروز از آن گریزانند . (گلی از بوستان نهج البلاغه ، شاخسار 223)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    چهل حدیث .... امام خمینی (ره)
    نویسنده: رهگـ...ـذر(شنبه 87/5/5 ساعت 8:21 صبح)

    ای عزیز بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند و این جوهر شریف را از انسان می رباید استاد معظم ما دام ظله می فرمودند : بیشتر از هرچه گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان می کند.

    پس ای برادر از معاصی احتراز کن و عزم هجرت به سوی حقتعالی نما و ظاهر را ظاهر انسان کن و خود را در سلک ارباب شرایع داخل کن و از خداوند تبارک و تعالی در خلوات بخواه که تو را در این مقصد همراهی فرماید و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت او را شفیع قرار ده که خداوند به تو توفیق عنایت فرماید و از تو دستگیری نماید در لغزشهایی که در پیش داری زیرا که انسان در ایام حیات لغزشگاههای عمیقی دارد که ممکن است در آن واحد به پرتگاه هلاکت چنان افتد که دیگر نتواند از برای خود چاره بکند بلکه در صدد چاره جویی هم بر نیاید بلکه شفاعت شافعین هم شامل حال او نشود نعوذ بالله منها .

    حدیث بیست و هفتم :

     فرمود حضرت صادق (ع) که در تورات نوشته شده است :

    ای پسر آدم فارغ شو از برای عبادت من تا پر کنم قلب تو را از بی نیازی و واگذار نکنم تو را به سوی طلب خویش و بر من است که ببندم راه فقر تو را و پر کنم دل تو را از خوف خویش . و اگر فارغ نشوی برای عبادتم پر کنم دل تو را از اشتغال به دنیا پس از آن نبندم فقر تو را و واگذارم تو را به سوی طلبت .

    ----------------
    بدان که فراغت برای عبادت حاصل می شود و فراغت وقت برای آن و فراغت قلب . و این امر از مهمات است در باب عبادات که حضور قلب بدون آن تحقق پیدا نکند و عبادت بی حضور قلب قیمتی ندارد .
    و آنچه باعث حضور قلب می شود دوامر است : یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن به قلب اهمیت عبادت را . و مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معین کند که در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد.
    انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمه ای است که از کارهای دیگر اهمیتش بیشتر بلکه طرف نسبت با آنها نیست ، البته اوقات آن را حفظ می کند و برای آن وقتی موظف می کند .
    از فراغت وقت مهمتر فراغت قلب است . بلکه فراغت وقت نیز مقدمه ای برای این فراغت است و آنچنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نماید و دل را یکسره خالی وخالص برای توجه به عبادت ومناجات با حقتعالی نماید وتا فراغت قلب از این امور حاصل نشود تفرغ برای او و عبادت او حاصل نشود ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتته واندیشه های متفرقه را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت !
    همینکه تکبیره الاحرام نماز را می گوییم گویی در دکان را باز کردیم یا دفتر محاسبات را گشودیم یا کتاب مطالعه را مفتوح نمودیم دل را می فرستیم به سوی اشتغال به امور دیگر و از عمل بکلی غافل شده یک وقت به خود می آییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم . حقیقتا این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرم انگیز است .
    تو مناجات با حق را مثل تکلم با یک نفر از بندگان ناچیزحساب کن . چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان سهل است با یک نفر از بیگانگان ، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی از غیر غافلی و با تمام توجه به او مشغولی ولی در اشتغال به مکالمه ومناجات با ولی النعم و پروردگار عالمیان بکلی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجهی ؟ آیا قدر بندگان از ذات اقدس حق افزون است ؟ یا تکلم با آنها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیشتر است ؟ آری ، من و شما مناجات با حق را نمی دانیم چیست .



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    قاصدک
    نویسنده: رهگـ...ـذر(دوشنبه 87/4/24 ساعت 7:24 عصر)

     

    در نسیم پر گیسوی سحر      در همان روشنی صبح پگاه
    قاصدک را با هزاران امید سوی منزلگه تو بسپردم
    در گوشش خواندم نفسی سرد ز سرمای وجودم و به دستش دادم گل سرخی به نشان قدم سبز بهاران در دل
     که تو ام سبز نمودی آنرا
    قاصدک رفت شتابان در باد .........
    چشم بر راهم من بر لب پنجره احساسم بی تابم
    ........... تا ببینم اثر از قاصدکم
    و تو ای دوست که گاه و بیگاه
                         بر لب پنجره خاطره ام می آیی
                                        دیروقتی است ندادی پاسخ ، شعر دلتنگی شبها و سکوت روزها        
    .
    .
    .
    یک بغل یاس برایت چیدم                   می پذیری آیا ؟
    یک شب چشم به راهی به سر کوچه دیروز تو را خواهم دید ؟
    و به یک لبخند از عمق نگاهت خسته چشمان مرا میهمان خواهی ساخت
    می نویسم بر دل :
         قاصدک در راه است .......... قاصدک هیچ ندارد جز یاد



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات دیگران ( )

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عشقی جدا از معشوق
    زندگی را نخواهیم فهمید اگر...!
    ***
    و خدایی که در این نزدیکی است
    [عناوین آرشیوشده]

    |  RSS  |
    |  Atom  |
    | خانه |
    | شناسنامه |
    | پست الکترونیک |
    | مدیریت وبلاگ من |


    || پیوندهای روانه ||
    سایت شهید آوینی [66]
    آسان دانلود [170]
    بچه های قلم [188]
    [آرشیو(3)]


    || مطالب بایگانی شده ||
    یادگــاری بر عرصه زمان
    عشق . ایمان . عرفان

    || اشتراک در خبرنامه ||
      || درباره من ||
    عطـر بـهـارنارنــج
    رهگـ...ـذر
    فرقت یاران و تفریق میان جسم و جان بازیچه نیست . ایام هجراست و لیالی بی فجر ، درد دوری هست ، تاب صبوری نیست. رنج حرمان موجود است راه درمان مسدود . همین بهتر که چاره این بلا از حضرت جل و علا خواهم تا به فضل خدایی رسم جدایی از میان برافتد و بخت بیدار و روز دیدار روزی شود .

    || لوگوی وبلاگ من ||
    Image and video host
    || لینک دوستان من ||
    گنج 7 دریا

    || لوگوی دوستان من ||




    || خداحافظ رفیق||


    || وضعیت من در یاهو ||
    یــــاهـو